کیمیاگر

من در این حمله ی شب بی تو نمیرم ... مَردَم !

کیمیاگر

من در این حمله ی شب بی تو نمیرم ... مَردَم !

روح جدیدی به کالبدم دمیده شده و تصمیم گرفتم که دوباره وبلاگ نویسی رو از سر بگیرم ...
هرچند میدونم که دیگه اون حس خوبه چندسال پیش که توی بلاگفا داشتم تکرار نمیشه ...
اما واقعا این نوشتنه که بهم آرامش میبخشه ...
میخوام از خودم حرف بزنم ... از روزگارم و ...

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

سلام به دوستان گلم ...

همونطور که گفتم این پست بدون رمزه

اما از فردا شب رمزدار خواهم نوشت ...

هرکسی خواست همراهم باشه حتما بگه تا رمز رو بهش بدم ...

۱۰ نظر ۰۹ تیر ۹۸ ، ۲۲:۲۶
نیلوفر ka

سلام به همه ی کسایی که من رو میخونن ...

امیدوارم که حالتون خوب باشه ...

خب همیشه شروع کردن سخته ...

اما من میخوام شروع کنم ...

پست هام رو شب ها مینویسم . شاید اولش منسجم نباشه اما قول میدم بعد چند روز همه چیز دوباره دستم بیاد ...

به نوشتن به شدت نیاز دارم ... به جایی برای خودم بودن ...

چون تا یک ماه دیگه ... قراره کلا از ایران برم و هرچی که بهش نزدیک میشم ، حس میکنم کمتر آماده ام ...

یه طور عجیبی شدم که دارم شب ها قبل از خواب با خاطرات دوران راهنماییم خودمو عذاب میدم ...

به شدت به تخلیه ی روحی روانی نیاز دارم ...

اگه دوست داشتید توی روزمرگی هام همراهم باشید ...از امشب مینویسم ...

پست امشب بدون رمزه اما از پست بعد حتما رمز دار خواهد بود ...

مرسی که هستید ...

بسیار بسیار ممنونم از آوای مهربونم ...

۳ نظر ۰۹ تیر ۹۸ ، ۱۰:۰۹
نیلوفر ka